کد مطلب:77641 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108

خطبه 157-پیامبر و قرآن











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«ارسله علی حین فتره من الرسل و طول هجعه من الامم و انتقاض من المبرم، فجائهم بتصدیق الذی بین یدیه و النور المقتدی به، ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لكن اخبركم، عنه الا ان فیه علم ما یاتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائكم و نظم ما بینكم.»

یعنی فرستاد خدای تعالی[1] پیغمبر آخرالزمان را بر زمان سستی از فرستادن رسل، یعنی بر زمان دراز میان فرستادن رسول سابق و رسول لاحق و بر مدت دراز خواب[2] غفلت امتان و بر شكسته شدن احكام محكم شرایع ملل ماضیه و تغییر و اضمحلال آن، پس آمد آن رسول امتان را با مصدق كتابهایی كه او پیش روی آنها بود، یعنی تورات و انجیل كه خبر داده بودند به آمدن پیغمبری به آن اسم و صفت[3] پس آمدن به آن اسم و صفت موجب صدق اخبار آنها شد و مصدق آنها گردید و آمد با نوری كه لازم است اقتدا كردن به او به تقریب معجزه بودن و آن نور قرآن است. پس طلب كنید گویا شدن او را و حال آنكه هرگز به زبان گویا نمی شود، ولكن من زبان او باشم و خبر می دهم شما را از معارف و احكامی كه در اوست. آگاه باشید كه در قرآن علم چیزهایی است كه بعد از این می آید از احوال قیامت و در او است اخبار پیغمبران و امم ماضیه و در اوست دوای درد جهل شما از معارف و احكام و در اوست سبب انتظام امور شما از صلاح معاش و معاد و منافع زندگانی.

[صفحه 698]

منها[4].

یعنی بعضی از آن خطبه است:

«فعند ذلك لا یبقی بیت مدر و لا وبر، الا و ادخله الظلمه ترحه و اولجوا فیه نقمه، فیومئذ لا یبقی لهم فی السماء عاذر و لا فی الارض ناصر.»

یعنی در نزد سلطنت بنی امیه باقی نماند خانه ی كلوخی و نه خانه ی پشمی، یعنی خانه ی حضری و بدوی، مگر اینكه داخل كنند در او ظالمان حزن و اندوهی و داخل كنند در او عقوبتی، پس در آن روز باقی نماند[5] از برای مردم در آسمان عذرخواهی، یعنی از تاثیرات آسمانی عذرخواهی از ظلم و ستم ایشان نخواهد بود و نه در زمین یاری كننده (ای).

«اصفیتم بالامر غیر اهله و اوردتموه غیر مورده و سینتقم الله ممن ظلم ماكلا بماكل و مشربا بمشرب، من مطاعم العلقم و مشارب الصبر و المقر و لباس شعار الخوف و دثار السیف و انما هم مطایا الخطیئات و زوامل الاثام.»

یعنی خالص و زبده كردید شما از برای امر خلافت غیر اهلش را، یعنی كسانی را كه اهلیت و قابلیت ندارند و وارد گردانیدید امر خلافت را در غیر موردش[6]، یعنی در جایی كه محل ورود و نزول او نبود و گذاردید او را در غیر موضعش و وضع شی ء در غیر موضعش ظلم است. و زود است كه البته انتقام می كشد خدای تعالی از كسی كه ظلم كرده است به خوراندن طعامی بدل طعامی و چشانیدن شرابی عوض شرابی، از خورشهای حنظل تلخ رنج و زحمت بدل دولت و نعمت و آشامیدن زهر تلخ غصه و غم عوض شادمانی و بهجت و پوشانیدن پیراهن خوف و ترس عوض امنیت و جامه ی زخم شمشیر عوض صحت و سلامت و نیستند ایشان مگر شتران باركش عصیان و توشه كش گناهان.

[صفحه 699]

«فاقسم ثم اقسم، لتنخمنها امیه من بعدی، كما تلفظ النخامه ثم لا تذوقها و لا تطعم بطعمها ابدا، ما كر الجدیدان.»

یعنی پس سوگند یاد می كنم، پس باز سوگند یاد می كنم كه هر آینه خواهند از دهن بیرون انداخت طعمه ی خلافت را بنی امیه بعد از من، مثل انداختن بلغم سینه از دهن، پس نخواهند چشید حلاوت او را و نخواهند خورد خورش او را هرگز، مادامی كه بازمی گردند شب و روز. و این كلمات اخبار است از آن حضرت به انقراض دولت بنی امیه به اندك وقتی به اقبح وجهی چنانكه واقع شد.

[صفحه 700]


صفحه 698، 699، 700.








    1. چ: خدا.
    2. ن: و بر مدت درازی خواب، چ: بر مدت درازی خواب.
    3. چ: به آمدن آن اسم و صفت.
    4. ن: و منها.
    5. از «باقی نماند خانه ی كلوخی تا اینجا» در «ن» افتاده است.
    6. ن: غیر موادش، چ: غیر مواردش.